×
We use cookies to ensure you get the best experience on our website. Ok, thanks Learn more

gegli

پرواز عاشق

رفت از بر من انکه مرا مونس جان بود

باز هم شکست

 دوباره باز دیدم از کنارم رد شد دوباره دستان نیازمندش را نوازش کردم تو گویی هیچ وقت محبت را حس نکرده بود   بوی عشق در فضا پیچید بوی خوش گل همیشه بهار  اما او دستان محبت را لگد   کوب کرد   وای افسوسسسس بر چشمان خیره ام که باز هم چنان منتظر است  

جمعه 20 دی 1392 - 11:05:14 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

r

rmm

http://hamvatan.gegli.com

ارسال پيام

پنجشنبه 10 بهمن 1392   3:39:10 PM

گاه خاطرم یاد بهار میکند و بیاد نسیم روح نوازش آهی میکشد از سر غربت

غربتی که با روی خزان بر بهار نشست

خزانی که با بی میلی آمد و  در کنار بهار نشست

خزانی که از بی حوصلگی  تاب خودش را هم نداشت و از خود نیز دوری میجست  ..اما بهار را خزان کرد... و رنگ زرد بر رخسارش کشید بهار مشتاق بودن بود و ماندن ...اما نفس سرد خزان برگهایش را رنگین کرد .....کسی چه میداند... شاید بهاری دیگر از پس خزان باز سر زند و مستی سر کند ز نو

http://govara.gegli.com

ارسال پيام

دوشنبه 23 دی 1392   7:40:28 AM

Likes 1