×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

پرواز عاشق

رفت از بر من انکه مرا مونس جان بود

نگاه شیرین

  در خزان نبودن نگاهت چه صبورانه نشسته  ام ای   عشق ماندگار من ای فروغ دیدگان من ای مهربان ای بهترین ای فرشته پر کشیده به اسمان دوستت دارم تا ابد   می دانم نگاه عاشقت چراغ ابدیت من است  به من نگاه کن که محتاج نگاه توام  

دوشنبه 4 شهریور 1392 - 5:57:51 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

r

rmm

http://hamvatan.gegli.com

ارسال پيام

پنجشنبه 7 شهریور 1392   2:12:35 AM

روزی دنیا ایستاده بود

همه خاموش 

بهتی مبهم

دیدگانی خسته

بی اراده 

 خیره به دوردستها

آیا کسی میآید از راه

گردی از راه برمیخیزد؟

که سلامم را جوابی گوید؟

و روزی رسید که چشم بر سویی چرخید 

سوار آمده بود

در دوردستها

سوار بر اسبی سپید

خودش بود 

همانی که میبایست میآمد 

همانی که بالهایش به سپیدی برف بود 

و در دلش هزاران ستاره

روشنگر شبهای بی ستاره

او آمده بود هر چند در دوردستها 

اما میشد جلوه زیبایش را نظاره کرد

میشد گرمایش را حس کرد 

و عطرش را چشید